پارادوکس تغییر رفتار
در حالت طبیعی، زندگی به دنبال تداوم بوده و قصد دارد که حالت کنونی خود را حفظ کند. در علم بیولوژی نیز به این روند تطابق در راستای پایدارسازی، هموستازی یا تعادل گفته میشود.
برای مثال، فشار خون خود را در نظر بگیرید. زمانی که فشار خون پایین میآید، ضربان قلب به صورت ناگهانی افزایش یافته و در نهایت فشار خون نیز به سطح نرمال خود میرسد.
در طرف مقابل، زمانی که فشار خون افزایش مییابد، کلیههای شما با خروج بیشتر مایعات از طریق ادرار، موجب پایین آمدن آن و رسیدن به سطح نرمال میشوند.
در همین مواقع، عروق خونی شما نیز طبق شرایط، با تنگ یا گشاد شدن به تعادل رسیدن سطح فشار خون کمک میکنند.
در واقع، بدن شما با به کارگیر انواع راهکارهای تعادلی در تلاش است تا فشار خون، دمای بدن، میزان گلوکز، مقدار کلسیم و مواردی از این دست را در سطحی نرمال و موازن نگه دارد.
جرج لئونارد، استاد هنرهای رزمی، در کتاب خود با نام Mystery اشاره دارد که زندگی روزانه ما نیز در تلاش برای حفظ تعادل و به نوعی همان هموستازی است.
برای مثال، هر یک از کارهای روزانه ما مثل ورزش کردن، شستشوی ظرفها و یا برقراری تماس با دیگران در گذر زمان دچار یک الگوی مشخص میشود.
پس در نهایت، هر یک از ما تعادل خاص خود را در زندگی روزانه ایجاد میکنیم.
دقیقا مانند مثالی که برای بدن انسان زده شد، زندگی روزمره نیز انواع راهکارهای تعادلی را به کار میگیرد تا توازن مشخصی از عادات شما را ایجاد کند.
به طور کلی، روتین روزانه تحت تاثیر محیط اطراف، پتانسیل ژنتیکی افراد، نحوه انجام کارها و دیگر نیروها شکل میگیرد.
با گذر زمان، این توازن و تعادل شکلی نرمال به خود گرفته به طوری که دیگر متوجه آن نخواهید شد.
باید گفت که روزانه تمامی این نیروها تاثیر خود را به جای میگذارند اما به ندرت متوجه میشویم که چگونه این نیروها رفتارهای ما را شکل میدهند.
در واقع، زمانی متوجه تاثیر این نیروها میشویم که تصمیم به تغییر بگیریم.
افسانه تغییر رادیکالی
در فرهنگ ما، افسانه تغییر رادیکالی و موفقیت یک شبه تبدیل به باوری فراگیر شده است.
برای مثال کارشناسان ممکن است به ما بگویند که “بزرگترین اشتباه افراد در زندگی، تعیین نکردن اهداف خیلی بزرگ است”.
یا در موردی دیگر ممکن است بگویند که “اگر به دنبال نتایجی بزرگ هستید، در ابتدا برای تحقق آن باید دست به اعمالی خیلی بزرگ زد”.
در ظاهر، این جملات بسیار انگیزشی به نظر خواهند آمد.
اما باید توجه داشت که هرگونه تلاش برای ایجاد رشدی سریع و مداوم در تناقض با نیروهای متعادلکننده زندگی قرار میگیرد.
به یاد داشته باشید که در حالت طبیعی، زندگی به دنبال تداوم بوده و قصد دارد که حالت کنونی خود را حفظ کند.
پس هر موقع که در این تعادل خللی ایجاد شود، سیستم به دنبال بازگردانی حالت نرمال خود است.
در واقع، اگر قدمی ماورای اعمال روزانه و نرمال بردارید، تمامی نیروهای حاضر در زندگی تلاش میکنند تا شما را به آن تعادل و توازن قبلی بازگردانند.
پس اگر ناگهانی دست به کارهای خیلی بزرگ بزنید، خیلی سریع نیز به بن بستی بزرگ برخورد خواهید کرد.
تقریبا هر فردی که به دنبال ایجاد تغییری بزرگ در روند زندگی خود بوده، به نوعی این شرایط را تجربه کرده است.
برای مثال تصمیم میگیرید که هر شب به پیادهروی بروید. ولی سریعا کلی اتفاق رخ میدهد تا شما به این پیادهروی روزانه خود نرسید.
“این نیروهای مقاومت کننده، با توجه به اندازه و سرعت تغییرات مورد نظر شکل میگیرند. فارغ از اینکه آن تغییرات به ضرر و یا به نفع شما باشند.”
نیروهایی که تعادل زندگی ما را تشکیل دادهاند، همواره نیز در تلاش خواهند بود تا این تعادل و توازن را حفظ کرده و از هرگونه تغییری جلوگیری شود.
همانگونه که جورج لئونارد نیز میگوید “این نیروهای مقاومت کننده، با توجه به اندازه و سرعت تغییرات مورد نظر شکل میگیرند.
فارغ از اینکه آن تغییرات به ضرر و یا به نفع شما باشند.”
به عبارت دیگر، هرچه با سرعت بیشتری به دنبال ایجاد تغییر باشید، احتمال شکست و عقبگرد شما نیز بیشتر خواهد بود.
پس در راه ایجاد هرگونه تغییری با سرعت بالا، با نیروهایی متناقض روبرو خواهید شد که شما را به جایگاه اول باز میگردانند.
البته ممکن است برای مدت کوتاهی این تعادل و توازن زندگی روزمره را بشکنید، اما خیلی زود انرژی شما تحلیل رفته و به همان مرحله اول عقبگرد میکنید.
نرخ بهینه رشد
البته که تغییر کاملا شدنی است. اما رخداد آن تنها به شرایط خاصی وابسته است.
برای مثال، اگر ورزشکاری در پی تمرینهای سنگین باشد، خیلی سریع نیز خسته و یا مصدوم خواهد شد.
یا مثلا اگر یک شرکت ناگهانی به دنبال تغییر باشد، علاوه بر محصول یا خدمات ارائه شده، کارکنان آن نیز در این شرایط آسیب خواهند دید.
به طور کلی، هر سیستم زنده کاملا مخالف شرایط شدید و سنگین است.
خوشبختانه، یک راه بهتر وجود دارد:
“پیتر سنج” میگوید که “عملا تمامی سیستمهای طبیعی، از اکوسیستم و حیوانات گرفته تا سازمانها، به طور ذاتی نرخ بهینهای برای رشد دارند.

این نرخ بهینه در سرعت به مراتب پایینتری نسبت به سریعترین رشد ممکن صورت میگیرد.
در واقع، زمانی که رشد به شکلی شدید و با سرعت بالا رخ دهد، خود سیستم به دنبال جبران و تلافی آن با کم کردن این سرعت خواهد بود.
در این پروسه حتی ممکن است که سلامت آن سیستم نیز در معرض خطر قرار گیرد.”
اما در طرف مقابل، زمانی که شما به موفقیتهای بسیار کوچک دست یافته و تمرکز خود را بر روی رشدهای یک درصدی قرار دهید، تعادل و توازن زندگی نیز به جای مقابل، با سرعتی آهسته به جلو حرکت خواهد کرد. این پروسه مانند بدنسازی است.
برای مثال، اگر وزنهای سبک انتخاب کنید، عضلات شما تحلیل میروند. در طرف مقابل انتخاب وزنههای خیلی سنگین نیز به شما صدمه وارد خواهد کرد.
اما اگر وزنههای انتخاب شده تنها کمی سنگینتر از حالت معمول و روتین شما باشند، عضلات شما نیز خود را با شرایط جدید تطابق میدهند.
در این شرایط، حالت تعادل و توازن زندگی نیز گامی رو به جلو خواهد برداشت.
پارادوکس تغییر رفتار
به منظور پایدار ساختن تغییرات ایجاد شده، ما باید با نیروهای بنیادین زندگی خود همکاری کنیم، نه اینکه علیه آنها بجنگیم.
عموما تمامی موارد تشکیل دهنده زندگی روزمره شما، تعادل و توازن خود را دارند.
اگر بخواهیم خیلی جلوتر از این تعادل حرکت کنیم، خیلی زود به نقطه شروع، بازگشت داده خواهیم شد.
اما باید گفت که بهترین راه برای دستیابی به سطحی جدید از این تعادل و توازن تغییرات رادیکالی و سریع نیست.
بلکه هر روز باید به دنبال موفقیتهای بسیار کوچک باشید. به این راهکار، پارادوکس تغییر رفتار گفته میشود.
اگر شما در پی تغییر زندگی خود به صورت یک مرتبه و ناگهانی باشید، خیلی زود متوجه خواهید شد که دوباره درون این الگوهای مشخص روزانه گیر افتادهاید.
اما اگر تمامی تمرکز خود را بر روی تغییر زندگی روزمره و روتین روزانه خود قرار دهید، متوجه میشوید که نهایتا در کنار آن، زندگی شما نیز تغییر خواهد کرد.
منبع: jamesclear