هدف مهم نیست!
لحظهای تصور کنید که زندگی شما مانند یک گنج است!
مثل همه گنجیابیهای دیگر، شما نقشهای دارید که راهنماییتان میکند.
در زندگی این نقشه، محلهایی است که شما آنها را به خوبی میشناسید. این مناطق در واقع افراد، مکانها و تمام چیزهایی است که هم آنها را میشناسید و هم جزئی از زندگی روزمره شما هستند.
اما سایر مناطق این نقشه برای شما غریب و بیگانه است.
این مناطقی که هنوز مورد بررسی قرار ندادهاید و از شما دورماندهاند، نقطه عطفی در زندگی محسوب شده و میتوانید تلاش کنید تا به آنها برسید.
این قسمتهای ناشناخته از نقشه دقیقا جایی است که اهداف، امیدها و آرزوهای شما در آنجا است.
این اهداف مثل قطعههای کوچکی از گنج هستند که در جایی از نقشه پنهان شدهاند، جایی که امیدوار هستید به زودی با دستیابی به آن به موفقیت برسید.
بالاخره یک روز توجه شما به یک هدف خاص جلب شده و تصمیم میگیرید که به شکار آن گنج بروید.
جستجوی گنج
در مسیر حرکت به سمت یافتن گنج خود، با چالشهایی روبرو خواهید شد و احتمالا یکی از آن چالشها این است که مسیر واقعی با آنچه شما طی میکنید متفاوت است! همه چیز زمانی بدتر میشود که به محل گنج میرسید.
در تمام این مدت تصور میکردید که یک صندوق پر از طلا در انتظار شما است اما میبینید تنها چیزی که دستگیرتان شده مقداری نقره است.
گرچه آنچه نصیب شما شده هم ارزشمند است اما چیزی نبوده که در تمام این مدت به آن فکر میکردید و به دنبالش بودید.
در چنین لحظهای حتما با خود میگویید: این گنجی نیست که من تمام این مدت به دنبالش بودم! حتما راه را اشتباهی آمدم و تمام زمانم را تلف کردهام!
بعد از کمی فکر کردن متعجب میشوید: به این فکر میرسید که شاید این اهداف من است که باید تغییر کنند؟ مطمئنم گنج بزرگتری در جایی دیگر وجود دارد.
تئوری در مقابل عمل
حتما موقعیتهایی شبیه آنچه در بالا گفتیم برای شما هم پیش آمده است، موقعیتهایی که تصمیم داشتیم یک هدفی را دنبال کنیم (گرفتن مدرک، ورزش کردن، تغییرات شغلی) اما در عمل بسیار متفاوتتر از تئوری آن است.
طبیعی است که در چنین شرایطی که به موفقیت نرسیدیم احساس ناامیدی، سردرگمی و یا سرخوردگی داشته باشیم اما مسئله مهمتر در واقع به نگرش و برخورد اولیه ما با گنجمان بستگی دارد.
اهداف به عنوان قطبنما
یکی از بزرگترین مشکلات این است که افراد بیشتر زمان خود را صرف “فکر کردن” به گنج میکنند. با این حال، سریعترین راه برای رسیدن به هدفی مشخص این است که قطبنمای خود را تنظیم کرده و شروع به حرکت کنید و با نهایت جدیت و قاطعیت به هدف خود متعهد شوید.
تمام انرژی خود را در این مسیر بگذارید، در لحظه زندگی کنید و به راهی که در آن حرکت میکنید تعهد داشته باشید.
مطمئن باشید مسیری را که طی میکنید، بهترین راه است و هرگز خود را ملزم به دستیابی به هدفی خاص در یک زمان مشخص نکنید.
به عبارت دیگر:
هدف شما، ” قطبنمای” شما میشود، و نه ” گنج” شما
هدف جهت شما است و نه مقصد شما
هدف، ماموریتی است که در حال انجامش هستید و مسیری است که آن را طی میکنید
هر چیزی که در این مسیر به دست بیاید خوب است و نباید فراموش کرد که این تعهد در طی کردن مسیر است که اهمیت دارد یا صرفا دستیابی به یک نتیجه خاص.
به چگونگی آن فکر نکنید
جیم کری میگوید: از نظر من موفقیت این است که به دنیا بگویید چه میخواهید و در جهت آن تلاش کنید، بدون اینکه به چگونگی آن فکر کنید.
اهداف خود را انتخاب کنید و دیگر آنها را فراموش کرده و در یک قفسه نگه دارید.
مطمئن شوید که مسیر و جهت شما درست است و تمام انرژی خود را صرف آن کنید.
اهداف خوب، مسیر زندگی شما را مشخص میکنند و به شما اجازه میدهند تا دستیابی به موفقیت به مسیر خود متعهد شوید.
همه ما نقشهای در مسیر زندگی خود داریم، یک مسیر را در آن انتخاب کنید و شروع به پیمودن مسیر خود نمایید تا به موفقیت برسید.
منبع: jamesclear