۳ مرحله شکست در زندگی و کار
یکی از سختترین کارها در زندگی و رفع ۳ مرحله شکست در زندگی و کار این است که بدانید چه زمانی باید ادامه دهید و چه زمانی باید حرکت کنیم.
پشتکار یکی از بزرگترین راههای غلبه بر ۳ مرحله شکست در زندگی و کار و همچنین کلید دستیابی به موفقیت در هر زمینهای است.
هرکسی که در هنر خود تسلط داشته باشد ممکن است در لحظاتی دچار شک شود، ولی بهنوعی عزم درونی برای ادامه راه پیروز شدن در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار پیدا میکند.
اگر میخواهید یک کسبوکار موفق بسازید یا یک ازدواج عالی داشته باشید، یا یک مهارت جدید بیاموزید، پایبندی به آن در ۳ مرحله شکست در زندگی وکار شاید مهمترین ویژگی برای داشتن آن باشد.
از سوی دیگر، گفتن این جمله به کسی که هرگز در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار تسلیم نشود توصیه وحشتناکی است.
افراد موفق همیشه تسلیم میشوند، اگر هیچ کاری نکنند، افراد باهوش آن را بیوقفه تکرار نمیکنند، تجدیدنظر میکنند، تنظیم میکنند، آنها متمرکز میشوند، انصراف میدهند، بهقولمعروف «جنون این است که یک کار را بارها و بارها انجام دهید و انتظار نتایج متفاوتی داشته باشید.»
زندگی برای رفع ۳ مرحله شکست در زندگی وکار به هر دو استراتژی نیاز دارد.
گاهی اوقات شما باید اعتمادبهنفس بینظیری از خود نشان دهید و تلاش برای ۳ مرحله شکست در زندگی و کار خود را مضاعف کنید.
گاهی اوقات شما باید چیزها و کارهایی که بیفایدهاند را رها کرده و چیز جدیدی را برای ۳ مرحله شکست در زندگی و کار را امتحان کنید.
سوال کلیدی این است: در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار چگونه میدانید چه زمانی باید تسلیم شوید و چه زمانی باید به آن پایبند باشید؟
یکراه برای پاسخ به این سؤال استفاده از چارچوبی است که من آن را ۳ مرحله شکست در زندگی و کار مینامم.
۳ مرحله شکست در زندگی و کار
این چارچوب با تفکیک چالشها به ۳ مرحله شکست در زندگی و کار به روشن شدن مسائل کمک میکند:
- مرحله ۱ از ۳ مرحله شکست در زندگی و کار تاکتیکها است. اینها همان اشتباهات هستند. آنها هنگامی ایجاد میشوند که شما در ساختن سیستمهای قوی موفق نشوید، اندازهگیری دقیق را فراموش کرده و فقط به جزئیات توجه کنید و تنبل شوید، شکست تاکتیکها عدم اجرای برنامه خوب و چشمانداز روشن است.
- مرحله ۲ از ۳ مرحله شکست در زندگی و کار استراتژی است. اینها چه اشتباهاتی هستند.
- اینها زمانی رخ میدهد که شما از یک استراتژی پیروی کنید که نتواند به نتایج دلخواه شما برسد.
- شما میتوانید بدانید چرا کارهایی برای رفع ۳ مرحله شکست در زندگی و کار را که انجام میدهید انجام میدهید، و میتوانید نحوه انجام کار را بدانید ، اما بازهم اشتباه را انتخاب میکنید.چه اتفاقی رخ میدهد؟
- مرحله ۳ از ۳ مرحله شکست در زندگی و کار نقص چشمانداز است.
این چرایی اشتباهات در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار است.
آنها زمانی رخ میدهند که شما جهت مشخصی برای خود در رفع ۳ مرحله شکست در زندگی و کار تعیین نکردهاید، از یکچشم اندازی مشخص پیروی نکردهاید که شما را به هدف اصلیتان برساند، یا اینکه درک نکردهاید که چرا کارهایی را که انجام میدهید، انجام میدهید.
در بقیه این مقاله من یک داستان، راهحل و خلاصه برای هر مرحله از ۳ شکست در زندگی و کار را به اشتراک میگذارم.
امیدوارم چارچوب ۳ مرحله شکست در زندگی و کار به شما کمک کند در تصمیم گیرهای دشوار، تصمیمگیری در مورد زمان ترک و زمان پایبندی به آن حرکت کنید، کامل نیست،
اما امیدوارم برایتان شما مفید واقع شود.
مرحله ۱: شکست تاکتیکها
سام کارپنتر در سال ۱۹۸۴ صاحب یک مشاغل کوچک شد.
وی با استفاده از ۵۰۰۰ دلار پیشپرداخت، یک شغل سخت در شهربند، اورگن خریداری کرد و نام آن راسنترال گذاشت.
سنترال خدمات پاسخگویی تلفنی ۲۴ ساعته و ۷ ساعته به پزشکان، دامپزشکان و سایر مشاغل ارائه میدهد که در تمام ساعات نیاز به پاسخگویی به تلفنها دارند، اما نمیتوانند به یکی از کارکنان هزینه پرداخت کنند تا دائماً پشت میز بنشیند.
هنگام خرید این تجارت، کارپنتر امیدوار بود که سنترال «روزی باکیفیتترین سرویس پاسخگویی تلفنی در ایالاتمتحده باشد.»
اوضاع آنطور که انتظار میرفت پیش نرفت.
در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲، کارپنتر اولین دهه کارآفرینی خود را بابیان این جمله توصیف کرد:
«من به معنای واقعی کلمه ۸۰ تا ۱۰۰ ساعت در هفته به مدت ۱۵ سال کار میکردم.
من پدر یا مادر دو فرزند بودم، باور میکنید یا نه، من خیلی مریض بودم، من انواع داروهای ضدافسردگی مصرف میکردم و من قرار بود حقوق و دستمزد و کل شرکتم را از دست بدهم.
اگر میتوانید یک مشکل عصبی، یک مشکل فیزیکی را تصور کنید و سپس آن را در ده ضرب کنید، این همان چیزی بود که من بودم. زمان وحشتناکی بود. »
یکشب، درست قبل از اینکه او قصد داشت حقوق و دستمزد خود را از دست بدهد، کارپنتر متوجه شد، کسبوکار او با مشکل روبرو بود زیرا بهطور کامل فاقد سیستمهای موردنیاز برای دستیابی به عملکرد مطلوب بود. به قول کارپنتر، «ما انواع و اقسام مشکلات را داشتیم زیرا همه این کار را آنطور که فکر میکردند بهترین است انجام میدادند.»
اینگونه استدلال کرد که اگر بتواند سیستمهای خود را کامل کند، کارکنانش میتوانند هرروز به دنبال انجام بهترین روشها بهجای خاموش کردن دائمی آتشسوزی صرف کنند.
او بلافاصله شروع به نوشتن هر فرآیند در تجارت کرد.
او گفت: «بهعنوانمثال، ما یک روش نه مرحلهای برای پاسخگویی به تلفن در میز پذیرش داریم و همه اینطور عمل میکنند، این ۱۰۰٪ بهترین راه برای انجام این کار است، و ما یک سیستم ارگانیک گرفتهایم و آن را مکانیکی کردهایم و آن را کامل کردهایم. »
کارپنتر تمام فرایندهای شرکت را ثبت و تجدیدنظر کرد.
نحوه ارائه فروش، نحوه واریز چک، نحوه پرداخت برگ خریدهای مشتری، نحوه پردازش حقوق و دستمزد، او یک دفترچه راهنما ایجاد کرد که هر کارمندی میتوانست برای هر روشی در داخل شرکت تهیه کند و از آن بهصورت مرحلهبهمرحله استفاده کند.
چه اتفاقی افتاد؟
کارهای کارپنتر بهسرعت از ۱۰۰ ساعت در هفته به کمتر از ۱۰ ساعت در هفته کاهش یافت.
او دیگر نیازی به رسیدگی به هر شرایط اضطراری نداشت زیرا روشی برای راهنمایی کارکنان در هر موقعیت وجود داشت.
با بهبود کیفیت کار آنها ، سنترال قیمت آنها را افزایش داد و حاشیه سود شرکت به ۴۰ درصد افزایش یافت.
امروزه سنترال تقریباً به ۶۰ کارمند رسیده است و اخیراً سیمین سالگرد سال فعالیت خود را جشن گرفته است.
اکنون کارپنترفقط دو ساعت در هفته کار میکند.
رفع نقص در تاکتیکها
شکست تاکتیکها در ۳ مرحله شکست در کار وزندگی یک مشکل چگونگی است.
در مورد سنترال، آنها دارای دید واضحی بودند (باکیفیتترین خدمات پاسخگویی تلفنی در ایالاتمتحده) و استراتژی خوبی (بازار خدمات پاسخگویی تلفنی بزرگ بود) ، اما نمیدانستند استراتژی و دیدگاه خود را چگونه اجرا کنند.
سهراه اصلی برای رفع شکست در زندگی و کار تاکتیکها وجود دارد:
۱- فرایند خود را ثبت کنید.
۲- نتایج خود را اندازهگیری کنید
۳- تاکتیکهای خود را مرور کرده و تنظیم کنید.
۱- فرایند خود را ثبت کنید.
مک دونالد بیش از ۳۵۰۰۰ مکان در سراسر جهان دارد.
زیرا آنها برای هر فرآیند سیستم های کشنده ای در نظر گرفته اند، چه در حال اداره یک کسب و کار، والدین خانواده یا مدیریت زندگی خود باشید، ایجاد سیستم های عالی برای موفقیت مکرر بسیار مهم است.
همه چیز با نوشتن هر مرحله خاص از این روند و ایجاد یک چک لیست شروع می شود که می توانید هنگام سر در گم شدن در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار آن را دنبال کنید.
۲- نتایج خود را اندازهگیری کنید.
اگر چیزی برای شما در رفع ۳ مرحله شکست در زندگی و کار مهم است آن را بسنجید.
اگر کارآفرین هستید، تعداد تماسهای فروش روزانه خود را اندازه بگیرید.
اگر نویسنده هستید، میزان انتشار مقاله جدید را اندازه بگیرید.
اگر وزنهبردار هستید، تعداد تمرینات خود را اندازه بگیرید.
اگر هرگز نتایج خود را اندازهگیری نکنید، در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار چگونه میتوانید بفهمید که کدام تاکتیکها کار میکنند؟
۳- تاکتیکهای خود را مرور کرده و تنظیم کنید.
نکته خستهکننده در مورد شکست مرحله ۱ از ۳ مرحله شکست در کار و زندگی این است که آنها هرگز متوقف نمیشوند، تاکتیکهایی که قبلاً کار میکردند منسوخ میشوند و تاکتیکهایی که قبلاً ایده بدی بودند ممکن است اکنون ایده خوبی باشند.
شما باید دائماً نحوه انجام کار خود را در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار مرور کرده و بهبود ببخشید.
افراد موفق بهطورمعمول از تاکتیکهایی که استراتژی و چشمانداز آنها را به جلو نمیبرد دست میکشند. رفع شکست تاکتیکها در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار یکبار کار نیست، یک شیوه زندگی است.
مرحله ۲: شکست استراتژی
مارس ۱۹۹۹ بود و جف بزوس، بنیانگذار آمازون، بهتازگی اعلام کرده بود که شرکتش سرویس جدیدی به نام Amazon Auctions (حراج آمازون) راهاندازی میکند تا به مردم کمک کند تقریباً هر چیزی را بهصورت آنلاین بفروشند.
ایده ایجاد چیزی بود که بتواند با eBay رقابت کند.
بزوس میدانست میلیونها نفر کالا برای فروش دارند و میخواست آمازون جایی باشد که این معاملات در آنجا انجام شد.
گرگ لیندن، مهندس نرمافزار آمازون در آن زمان، پروژه را به یاد میآورد و میگوید: «در پشتصحنه، اینیک تلاش عادی بود و افراد اطراف این شرکت پروژههای خود را کنار گذاشتند. کل سایت حراج، با تمام ویژگیهای eBay و بیشتر، از ابتدا ساختهشده است، این طراحی، معماری، توسعه، آزمایش و راهاندازی در کمتر از سه ماه انجام شد. »
حراجهای آمازون یک شکست دیدنی بود.
تنها شش ماه پس از راهاندازی، مدیریت متوجه شد که پروژه بهجایی نمیرسد.
در سپتامبر ۱۹۹۹، آنها در تلاش بودند تا پیشنهاد جدیدی به نام Amazon zShops را منتشر کنند.
این نسخه از ایده به هرکسی از شرکتهای بزرگ تا افراد اجازه میدهد تا یک فروشگاه آنلاین راهاندازی کرده و کالا را از طریق آمازون بفروشند.
بازهم آمازون چرخید و از دست رفت، نه حراجهای آمازون و نه Amazon zShops امروز اجرا نمیشوند. در دسامبر ۲۰۱۴، بزوس به پروژههای شکستخورده اشاره کرد و گفت: «من میلیاردها دلار در Amazon.com شکست خوردم، به معنای واقعی کلمه میلیاردها. »
آمازون بدون ترس، بار دیگر تلاش کرد تا بستری را برای فروشندگان شخص ثالث ایجاد کند.
در نوامبر ۲۰۰۰، آنها بازار آمازون را راهاندازی کردند، که به افراد اجازه میداد محصولات دستدوم را در کنار اقلام جدید آمازون بفروشند.
بهعنوانمثال، یک کتابفروشی کوچک میتواند کتابهای درسی مورداستفاده خود را مستقیماً در کنار کتابهای جدید آمازون فهرست کند.
کارکرد Marketplace موفق شد.
در سال ۲۰۱۵ ، Amazon Marketplace تقریباً ۵۰ درصد از ۱۰۷ میلیارد دلارفروش در Amazon.com را به خود اختصاص داد.
رفع شکست استراتژی
شکست استراتژی در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار مشکل چه چیزی است.
تا سال ۱۹۹۹، آمازون چشمانداز روشنی برای مشتری محورترین شرکت زمین داشت.
آنها همچنین در انجام کارها استاد بودند، به همین دلیل آنها توانستند حراجهای آمازون را فقط در سه ماه به پایان برسانند.
چرا و چگونه رسیدگی شد، همچنان ناشناخته بود.
سهراه اصلی برای رفع شکست در زندگی وکار استراتژی وجود دارد.
-
سریع راهاندازی کنید
-
ارزان انجام دهید
-
بهسرعت در آن تجدیدنظر کنید.
سریع راهاندازی کنید
- برخی از ایدهها بسیار بهتر از ایدههای دیگر در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار عمل میکنند، اما تا زمانی که آنها را امتحان نکنید، هیچکس نمیداند کدام ایدهها کار میکنند.
- هیچکس زودتر از این نمیداند، نه سرمایهگذاران خطرپذیر، نه افراد باهوش آمازون، نه دوستان یا اعضای خانواده شما.
- همه برنامهریزیها و تحقیقات و طراحی در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار فقط بهانه است.
- من عاشق برداشت پل گراهام در این مورد هستم: «شما تابهحال کارنکردهاید [روی ایده خود] کارنکردهاید.»
به همین دلیل، راهاندازی سریع استراتژیها در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار بسیار مهم است.
هرچه سریعتر یک استراتژی را در دنیای واقعی آزمایش کنید، سریعتر بازخورد خود را درباره عملکرد یا عدم عملکرد در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار دریافت خواهید کرد.
به جدول زمانی آمازون توجه کنید: حراجهای آمازون در مارس ۱۹۹۹ منتشر شد.
Amazon zShops در سپتامبر ۱۹۹۹ منتشر شد.
Amazon Marketplace در نوامبر ۲۰۰۰ منتشر شد.
سه تلاش بزرگ در عرض ۲۰ ماه انجام شد.
ارزان انجام دهید.
با فرض اینکه شما به حداقل سطح کیفیت دستیافتهاید، بهتر است استراتژیهای در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار جدید را ارزان امتحان کنید.
شکست ارزان، سطح موفقیت شم در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار، را افزایش میدهد زیر به این معنی است که میتوانید ایدههای بیشتری را آزمایش کنید.
علاوه بر این، انجام ارزان کارها به یک هدف مهم دیگر کمک میکند و این وابستگی شما را به یک ایده خاص در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار کاهش میدهد.
اگر زمان و پول زیادی را صرف یک استراتژی خاص کنید، کنار گذاشتن آن در آن استراتژی در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار دشوار خواهد بود.
هرچه انرژی بیشتری برای چیزی بگذارید، احساس مالکیت بیشتری نسبت به آن دارید.
وقتی ایدههای بد تجاری، روابط سمی و عادات مخرب از هر نوع باشد، میتواند بهسختی کنار گذاشته شود، زیرا آنها در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار بخشی از هویت شما میشوند.
با آزمایش ارزان استراتژیهای جدید از این مشکلات در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار جلوگیری میشود و این احتمال را افزایش میدهید که از استراتژیای که بهترین کار را میکند پیروی کنید تا استراتژی که بیشترین سرمایهگذاری را کردهاید.
بهسرعت در آن تجدیدنظر کنید.
استراتژیها در ۳ مرحله شکست در کار و زندگی باید بازنگری و تعدیل شوند.
بهسختی میتوانید کارآفرین، هنرمند یا خالقی موفق را پیدا کنید که امروز دقیقاً همان کاری را که در ابتدا شروع کرده بود انجام دهد.
استارباکس قبل از افتتاح فروشگاههای خود لوازم قهوه و دستگاههای اسپرسو را بیش از یک دهه فروخت.
۳۷ سیگنال بهعنوان یک شرکت طراحی وب شروع به کارکرد تا در یک شرکت نرمافزاری باارزش امروز بیش از ۱۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری کرد.
نینتندو قبل از اینکه قلب دوستداران بازیهای ویدئویی را در همهجا بدزدد ، کارت بازی و جاروبرقی میساخت.
بسیاری از کارآفرینان فکر میکنند اگر اولین ایده تجاری آنها با شکست روبرو شود و دیگر از ۳ مرحله شکست در زندگی و کار آنها به دنبال آن نیستند.
بسیاری از هنرمندان تصور میکنند که اگر کارهای اولیه آنها مورد ستایش قرار نگیرد، مهارت لازم را ندارند.
بسیاری از مردم معتقدند اگر دو یا سه رابطه اول آنها بد باشد، در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار هرگز عشق را نخواهند یافت.
تصور کنید نیروهای طبیعت به این شکل عمل میکردند.
اگر مادر طبیعت فقط یک ضربه در خلق زندگی به خود بدهد چه؟ همه ما فقط موجودات تکسلولی هستیم.
خوشبختانه تکامل اینگونه عمل نمیکند. میلیونها سال است که زندگی در حال تطبیق، تکامل، تجدیدنظر و تکرار است تا به گونههای متنوعی که امروزه در سیاره ما زندگی میکنند رسیده است و این طبیعی نیست که همهچیز را در اولین تلاش مشخص کنید
بنابراین اگر ایده اصلی شما در ۳ مرحله شکست در زنگی و کار شکستخورده است و احساس میکنید مدام در حال بازنگری و تنظیم هستید، استراحت کنید.
تغییر استراتژی عادی است.
این به معنای واقعی کلمه شیوه کار جهان است، باید در اتوبوس بمانید.
مرحله ۳: نقص بینایی
رالف والد دو امرسون در ماساچوست در سال ۱۸۰۳ متولد شد.
پدرش در کلیسای وحدت که در آن زمان شاخه نسبتاً محبوب مسیحیت بود، وزیر بود.
امرسون مانند پدرش در دانشگاه هاروارد شرکت کرد و کشیش منصوب شد.
برخلاف پدرش، او پس از چند سال در داخل با بسیاری از آموزههای کلیسا مخالفت کرد.
امرسون در یکی از یادداشتهای خود مینویسد: «این شیوه بزرگداشت مسیح برای من مناسب نیست. این دلیل کافی است که من باید آن را رها کنم.»
امرسون در سال ۱۸۳۲ از کلیسا کنارهگیری کرد و سال بعد را به سفر در سراسر اروپا گذراند.
این سفرها تخیل او را برانگیخت و منجر به دوستی با فیلسوفان و نویسندگان معاصر مانند جان استوارت میل، ویلیام وردزورث، ساموئل تیلور، کلریج و توماس کارلایل شد.
بعداً نوشته شد که سفرهای وی به پاریس «لحظهای با شدت تقریباً بینایی را به همراه داشت که او را از الهیات دور کرد و به سمت علم رفت.»
پس از بازگشت به ایالاتمتحده، امرسون باشگاه ماورایی را تأسیس کرد، که گروهی از روشنفکران نیو انگلند مانند خود بودند که میخواستند در مورد فلسفه، فرهنگ، علم و بهبود جامعه آمریکا صحبت کنند.
پرسش عمیق امرسون از زندگی و ارزشهای او، که باکار او بهعنوان کشیش آغاز شد، در سفرهای بینالمللی او شدت گرفت و با جلسات باشگاه ماورایی او ادامه یافت و به او کمک کرد تا به تمایل برای تبدیلشدن به یک فیلسوف و نویسنده پی ببرد.
او بقیه مهرومومهای خود را صرف پیگیری ایدههای مستقل و نوشتن مقالات و کتابهایی کرد که هنوز هم برای آنها ارزش دارد.
رفع نقص چشمانداز
نقص بینایی مشکل چرااست. آنها به این دلیل اتفاق میافتند که چشمانداز یا هدفتان برای آنچه میخواهید تبدیل شود (دلیل شما) با اقداماتی که انجام میدهید همخوانی ندارد.
سهراه اصلی برای رفع نقص بینایی وجود دارد:
زندگی خود را حساب کنید.
غیرقابلمذاکره خود را تعیین کنید.
انتقادات را دنبال کنید.
زندگی خود را حساب کنید.
مردم به ندرت زمانی را برای تفکر انتقادی در مورد چشم انداز و ارزش های خود اختصاص می دهند.
البته، هیچ الزامی وجود ندارد که می گوید شما باید دید شخصی نسبت به کار یا زندگی خود ایجاد کنید.
بسیاری از مردم ترجیح می دهند با جریان زندگی پیش بروند و زندگی را آنطور که می آید پیش ببرند.
از لحاظ تئوری، فقط خوب است اما در عمل، مشکلی وجود دارد:
اگر هیچوقت درباره چشم انداز زندگی خود تصمیم نگیرید، اغلب خود را در رویای دیگران می بینید.
امرسون مانند بسیاری از کودکان، راه پدر خود را به همان مدرسه و همان حرفه پیش برد، قبل از آنکه چشمان خود را باز کند و بفهمد که آن چیزی نیست که او می خواهد.
اتخاذ دیدگاه دیگران به عنوان دیدگاه شما، اعم از خانواده، دوستان، افراد مشهور، رئیس یا کل جامعه، بعید است که به رویای شخصی شما منجر شود.
هویت و عادات شما باید همسو شوند.
به همین دلیل، شما باید زندگی خود را بررسی کنید.
می خواهی به چه چیز برسی؟ می خواهید روزهای خود را چگونه بگذرانید؟ وظیفه دیگران نیست که چشم انداز زندگی خود را مشخص کنند.
این فقط توسط شما قابل انجام است.
پیشنهاد من این است که با بررسی ارزشهای اصلی خود شروع کنید، سپس، تجربیات اخیر خود را با نوشتن یک بررسی سالانه یا انجام یک گزارش صداقت مرور کنید.
غیرقابل مذاکره خود را تعیین کنید
غیرقابل مذاکره شما تنها چیزی است که شما حاضر نیستید از آن دست بردارید، مهم نیست.
یک اشتباه رایج این است در ۳ مرحله شکست در کار و زندگی که غیرقابل مذاکره را استراتژی خود قرار دهید، در حالی که باید چشم انداز شما باشد.
بسیار آسان است که بر ایده خود متمرکز شوید.
اما اگر قرار است به چیزی وسواس پیدا کنید، وسواس بینایی خود را داشته باشید، نه ایده خود. روی چشم انداز قاطع باشید، نه روی این نسخه خاص از ایده خود.
جف بزوس گفته است: «ما در بینایی سرسخت هستیم، ما در جزئیات انعطاف پذیر هستیم»
نکته اصلی این است که بدانید تقریباً همه چیز جزئیات است، تاکتیک ها، استراتژی شما، حتی مدل کسب و کار شما.
اگر قرار است یک کارآفرین موفق باشید، قابل مذاکره نیست، بنابراین راههای زیادی برای دستیابی به این چشم انداز وجود دارد.
اگر غیرقابل مذاکره آمازون قرار باشد “مشتری محورترین شرکت زمین” باشد، می تواند میلیاردها دلار در حراج های Amazon و Amazon zShops از دست بدهد و همچنان به هدف خود برسد
هنگامی که به بینایی خود اطمینان دارید، به ندرت می توانید آن را در یک حرکت از دست بدهید.
اشتباهات بسیار کمی وجود دارد که منجر به نابودی کامل یک رویا می شود.
به احتمال زیاد، شما در سطح استراتژی شکست خوردید و احساس بی روح بودن کردید.
این شور و شوق شما را فلج کرد و شما نه به خاطر آن که باید آن را رها میکردید، بلکه به این دلیل که احساس می کردید، احساسات شما باعث شد که شکست مرحله ۱ یا مرحله ۲ را به شکست مرحله ۳ تبدیل کنید.
بیشتر اشتباهاتی که مردم تصور می کنند شکستهای بینایی هستند در واقع شکست در ۳ مرحله شکست ئر زندگی و کار استراتژی هستند.
بسیاری از کارآفرینان، هنرمندان و سازندگان به نسخه خاصی از ایده خود آویزان می شوند و هنگامی که ایده شکست می خورد، از چشم انداز نیز چشم پوشی می کنند.
احساس مالکیت را در مورد چیزهای اشتباه ایجاد نکنید.
در صورت تمایل به انعطاف پذیری در جزئیات، تقریباً بی نهایت راه برای دستیابی به چشمانداز وجود دارد.
انتقادات را دنبال کنید.
انتقاد میتواند شاخصی از استراتژیها و تاکتیکهای شکستخورده باشد، اما، با فرض اینکه شما فردی منطقی و دارای نیت خوب هستید، بهندرت نشاندهنده یک دید شکستخورده است.
اگر متعهد هستید که بینش خود را به یک عامل غیرقابلمذاکره در زندگی تبدیل کنید و در اولین تلاش تسلیم نشوید، باید آماده انتقاد باشید.
شما نیازی به عذرخواهی برای چیزهایی که دوست دارید ندارید، اما باید نحوه برخورد با افراد متنفر را بیاموزید.
مرحله چهارم شکست
مرحله چهارم شکست از ۳ مرحله شکست در کار و رندگی وجود دارد که ما درباره آن صحبت نکردهایم: شکست فرصتها.
اینها اشتباهات در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار چه کسی است.
آنها زمانی در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار رخ میدهند که جامعه نتواند فرصت برابر برای همه افراد را فراهم کند.
شکست فرصتها در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار نتیجه عوامل پیچیده بسیاری است: سن، نژاد، جنسیت، درآمد، تحصیلات و موارد دیگر.
بهعنوانمثال، هزاران مرد هم سن و سال من در محلههای فقیرنشین هند یا خیابانهای بنگلادش زندگی میکنند که از من باهوشتر و بااستعدادتر هستند، اما ما به دلیل فرصتهایی که در اختیار ما قرار میگیرد، زندگی متفاوتی داریم.
شکست فرصتها در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار مستلزم مقالهای برای خود است و کارهای زیادی وجود دارد که میتوانیم بهعنوان افراد و بهعنوان یک جامعه برای کاهش آنها انجام دهیم.
بااینحال، من ترجیح دادم در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار روی آنها تمرکز نکنم زیرا تأثیرگذاری روی شکست فرصتها دشوار است.
در همین حال، چشمانداز، استراتژی و تاکتیکهای شما همهچیزهایی هستند که در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار میتوانید مستقیماً آنها را کنترل کنید.
یادداشت نهایی در مورد ۳ مرحله شکست در کار و زندگی
امیدوارم چارچوب ۳ مرحله شکست در زندگی و کار به شما کمک کند تا برخی از مسائلی که با آن روبرو هستید و نحوه برخورد با آنها را روشن کنید.
چیزی که ممکن است در نگاه اول آشکار نباشد این است که چگونه این ۳ مرحله شکست در کار و زندگی میتوانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند.
بهعنوانمثال، شکست تاکتیکها در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار گاهی اوقات میتواند ویرانیهای کافی ایجاد کند که بهاشتباه تصور میکنید دچار نقص بینایی شدهاید.
تصور کنید سم کارپنتر وقتی ۱۰۰ ساعت در هفته کار میکرد چه احساسی داشت، بهراحتی میتوان تصور کرد که دیدگاه او برای کارآفرین بودن شکستخورده است، درحالیکه این فقط تاکتیکهای ضعیف بود که مشکل را ایجاد میکرد.
گاهی اوقات شما نیاز به چند تاکتیک در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار برای ایجاد فضای سفید کافی برای تعیین استراتژی یا چشمانداز خوددارید.
به همین دلیل است که من درباره مواردی مانند نحوه مدیریت برنامه روزانه خود و نحوه رفع ۳ مرحله شکست در زندگی و کار و نحوه تعیین اولویتها و اینکه چرا چندوظیفهای یک افسانه است مینویسم، خیر، این موضوعات بهخودیخود یکچشم انداز تغییردهنده جهان ایجاد نمیکنند.
اما آنها ممکن است فضای کافی را در تقویم شما خالی کنند تا بتوانید چشمانداز تغییر جهان را در سر داشته باشید.
بهعبارتدیگر، شما ممکن است درنهایت در ۳ مرحله شکست در زندگی و کار راه اشتباهی را طی نکنید و فقط آنقدر گردوغبار در اطراف شما میچرخد که نمیتوانید مسیر را ببینید.
تاکتیکها و استراتژی مناسب برای رفع ۳ مرحله شکست در زندگی و کار را مشخص کنید، گردوغبار را از هوا پاککنید و خواهید دید که این دید اغلب خود را آشکار میکند.
لینک منبع: jamesclear.com