برای ساختن برندینگ قدرتمند، از خودتان شروع کنید
ما در دورانی زندگی میکنیم که اصالت با اقتصاد است.
دنیا اکنون در دست مصرف کنندگان است و بر پایهی خواست آنان میچرخد.
آنان اکنون با در دست داشتن ابزاری قدرتمند مانند اینترنت به خوبی میتوانند دریابند که چه چیز واقعی است و چه چیز اصالت ندارد.
اکنون آنها به خوبی تشخیص میدهند که کدام برندینگ به وعدههای خود عمل نمیکند، کدام یک از پایه و اساس بیبنیان است و تنها تکرار کنندهی نیاز مصرفکننده است.
بسته به نیاز مصرفکننده، و پابه پای سلایق آنها، به رنگ آبی علاقه دارد یا با مصرفکنندهی دیگر همراه میشود و به سبز علاقه پیدا میکند.
البته چیز عجیبی نیست.
چندین دههی قبل، برندینگ، هویت مستقلی نداشت.
آنها وقت و هزینهی گزافی را به متخصصان برندینگ میپرداختند تا نظر مصرفکنندگان را درباره جایگاه خود بپرسند.
پس از اینکه پاسخ را یافتند، هرچه در توان داشتند صرف بازاریابی فانتزی و بیهدفی میکردند تا تنها مصرفکننده را به خود جلب کنند.
اما این اصالت و برندینگ جعلی است و مصرفکنندگان آن را نمیپذیرند.
مصرفکنندگان این برندینگ بیپایه و اساس را مانند سیاستمداران، رسانهها، دین و بسیاری از نهادهای دیگر رد میکنند.
از طرف دیگر، وقتی مصرفکنندگان با برندینگهایی روبرو میشوند که خود دارای هویت معتبر در زمینهی تجارت خود هستند، با آن مشارکت میکنند.
حال اگر این برندینگها به این باور در هر شرایطی پایبند باشند، برای مصرفکننده تبدیل به منجی میشوند.
تنها دلیل این امر آن است که مصرفکنندگان، اعتقادات را مبادله میکنند، نه محصولات را.
اعتقاد دایسون(DYSON)
به عنوان مثال برند دایسون را در نظر بگیرید.
دایسون برندی است که تلاش میکند محصولات خود را در راستای اعتقادات خود طراحی کند و این کار را به بهترین نحو انجام دهد.
دایسون در پی این نیست که نظر مصرفکننده را به خود جلب نماید.
تنها به باور خود پایبند است.
من از آن جهت این را با اطمینان میگویم که مدتی با جیمز دایسون همکاری کردم و شاهد این باور او بودم.
آنچه من شاهد آن بودم، طراحی شجاعانه، همراه با مهندسی و پیشرفت مداومی بود که تلاش میکرد هر لحظه از قبل بهتر باشد.
او تلاش نکرد مصرفکننده را به خود جلب کند، بلکه با اعتقاد راسخ خود سعی کرد مصرفکننده را با برندینگ خود همراه کند.
مصرفکنندگان نیز قدر این ویژگی دایسون را میدانند.
آنها حاضرند تا هزینهی گزافی بپردازند و محصولات دایسون را خریداری کنند.
با این حال که آنها یک جاروبرقی عالی خریداری میکنند، اما در واقع برای اعتقاد دایسون است که پول میپردازند.
اعتقاد قوی، ثابت و واضح جیمز دایسون، نه تنها از نظر موفقیت اقتصادی، بلکه به عنوان یک ژانر بزرگ نوآوری، توانست تأثیر شگرفی در همهی جهات چه در لوازم خانگی و جه در باقی صنایع انجام دهد.
دایسون با اعتقاد خود مشتری را با برندینگ خود همراه کرده است و اکنون او یک ارتش وفادار دارد.
ارتشی که حاضر است دنبالهروی باور او در خرید هر محصولی باشد.
برای داشتن برندینگ قدرتمند، اصیل باشید
امروزه برای افراد اصالت مهم است و در پی آن هستند.
اصیل بودن یک برندینگ، به معنی داشتن اصولی است که در هستهی برندینگ قرار دارد، نه اصولی که تنها برندینگ را مانند بالونی باد میکند که با باد به هر طرف پرواز کند.
مصرفکنندگان در پی پاسخ به این سوال هستند که یک برندینگ با تولید یک محصول، چه هدفی را دنبال میکند.
اگر یک برندینگ اصیل باشد و مردم به اعتقادات آن برندینگ باور داشته باشند، به احتمال زیاد، به آن برندینگ وفادار خواهند ماند.
بنابراین، امروز هربرندینگی باید باور اصلی خود را کشف کند یا آن را مورد تجدید نظر قرار دهد.
برای اینکه یک برندینگ بتواند باور خود را کشف کند، باید به درون خود نگاه کند، نمیتوان اعتقاد را بیرون از خود پیدا کرد.
یادآوری این نکته مهم است که اعتقاد و هویت برندینگ باید واقعاً بنیادی باشد و البته باید از اصول تجارت ناشی شود.
اغلب اوقات،برندینگها اصول را با شیوهی عمل اشتباه میگیرند.
آنها تصور میکنند که برخی از شیوههای عملکردی میتواند پیام برندینگ آنها را به مصرفکنندگان مخابره کند.
در حالی که عملکرد میتواند متغیر و سیال باشد.
به عبارت دیگر عملکرد همان بالون است، در حالی که اصول مانند سنگی تراش خورده است.
اصالت را به فرهنگ برندینگ خود القا کنید
همهی اینها که خواندید، تنها نیمی از مسیر بود و میتواند شروعی عالی باشد.
اگر برندینگ نتواند این اعتقاد را در فرهنگ خود متجلی کند، این شروع خوب در همان نقطه باقی خواهد ماند.
هر برندینگی باید به خوبی بداند که چگونه به اعتقادات خود پایبند بماند.
باید این اعتقاد ریشه در وجود برندینگ داشته باشد، مانند DNA در سلولهای برندینگ جای بگیرد، به حافظهی عضلات کاری برندینگ نصب شود و برندینگ محکوم به اجرای این اعتقادات باشد.
باید به خاطر این اعتقاد افراد را استخدام کند، یا نوآوری داشته باشد.
این اصالت، فراتر از «بازاریابی» است.
در واقع برندینگ هرکس نشاندهندهی اعتقاد آن فرد و خلاصهای از تفکرات او است.
نمام دلیلش برای راه اندازی برندینگ یا فراتر از آن، دلیلی است که به خاطر ان از خواب برمیخیزد.
نباید فقط مصرفکننده را در نظر بگیرید.
برندینگ شما با کارمندان و سهامداران نیز در ارتباط است.
باید آنان را نیز در نظر بگیرید.
کارمندان مهمتر هستند.
چون آنها هستند که اگر به اعتقاد شما، معتقد نباشند نمیتوانند آن را عملی کنند.
از رفتار داخلی درون برندینگ و سازمان خود غافل نشوید که خود، حکم برند را دارد.
با این حال نمیتوان از عواملی غافل شد که با کارشکنی تلاش میکنند مانع از پیشرفت برندینگ شوند.
به همین دلیل لازم است برای اینکه برندینگ خود را در مسیر درست خود حفظ کنید، استعداد، خلاقیت، اجرای عالی و پشتکار را چاشنی آن کنید.
دوباره به برند دایسون نگاهی بیاندازید.
او به سرعت دست از اعتقاد خود برنداشت و افرادی را به کار گرفت که با اعتقادات او هم مسیر باشند.
او اعتقادات خود را با روشهای مختلف ارتباطی برای کارمندان شرح داد.
او کتابی نوشت و اعتقادات خود را در آن شرح داد و به کارمندان داد تا هیچ سوبرداشتی نشود.
شاید هنوز با من هم عقیده نباشید.
اما من اطمینان راسخ دارم که یک برندینگ مانند پروانهای در پیله، اول از درون خود شروع به رشد میکند و سپس به سمت بیرون بال میگشاید.
حتما مطالب زیادی درباره برندینگ جذب مشتری خواندهاید، من هیچکدام را انکار نمیکنم و همهی آنها درست هستند.
اما کسب و کار تجاری تنها تمرین طراحی محصولات و رساندن پیام نیست.
برندینگ فراتر از اینها و تعهد رفتاری نسبت به یک اعتقاد است
و اگر رفتار با برند تجاری متناسب نباشد، تنها از ترفندهای بازاریابی استفاده کرده است.
متاسفانه هیچ الگویی برای داشتن اعتقاد و الصاق آن به رفتار برندینگ وجود ندارد، اما یک نکته کاملا قطعی است: این مسیر به موفقیت ختم خواهد شد.
لینک منبع: