شاد باش، شادی بساز
میخوای یه راز برای خوشحالی بهت بگم؟
از زمانی که بیدار میشی تا لحظه ای که میخوای بخوابی
این رازی که بهت میگم رو هر لحظه از روز که یادت اومد تمرینش کن
فکر کن که هرکسی که میبینی خودتی
یه لحظه مکث کن و تصور کن تو شخص مقابلی. اگه اینطور بود دوست داشتی چجوری باهات رفتار میشد؟
مثلا اگه سوتی میدادی دوست داشتی کسی به روت نمیورد و بهت میگفت اشکالی نداره
اگه اشتباهی میکردی دوست داشتی یکی بهت میگفت “فدای سرت”
اگه خسته بودی دوست داشتی یکی ظرف هات رو بشوره تا یه باری از دوشت برداشته بشه
اگه فقط یکی بهت میگفت آقا برو یه هفته مرخصی و به هیچ چیزی هم فکر نکن، خوش بگذرون
حالا همین هایی که تو دوست داری داشته باشی رو برای دیگران خلق کن
فکر کن داری برای خودت انجامش میدی. فکر کن بدون هیچ منت و اذیتی و فقط با مهربونی محض داری انجامش میدی
کیمیاگر باش. شادی خلق کن برای بقیه. آرامش بساز برای بقیه
بذار دیگران بشن زمین تمرین مهرورزی و عشق بازی تو
اونوقته که خوشحالی و مهربونی میشه عادتت. اونوقته که ذهنت جز افکار عشق و محبت و شادی تولید نمیکنه
نهایتا تو میشی یه عاشق
و یه عاشق یه مهربون یه بخشنده همیشه با حس شادی و شعف و آرامش زندگی میکنه. چون منبع تولید عشق و محبته