آیا تغییر در محیط منجر به تغییر در رفتار ما میشود؟
در سال ۱۹۵۲ این فلج اطفال بود که بیشترین قربانی را نسبت به سایر بیماریهای واگیردار در آمریکا گرفت.
غریب به ۵۸۰۰۰ نفر در آن سال به این بیماری مبتلا شدند.
این وضعیت در آستانه تبدیل شدن به یک بیماری همه گیر بود و کشور نیاز مبرمی به واکسن داشت.
در یک آزمایشگاه کوچک در شهر پیتزبورگ، محقق جوانی به نام یونس سالک به طور خستگیناپذیری به دنبال یافتن علاج و درمانی برای این بیماری بود.
سالها پس از این، نویسنده بزرگ دنیس دنبرگ مینویسد که: «سالک سالهای متمادی هر هفت روز هفته ۱۶ ساعت از روز را بر روی این کار زمان میگذاشت.
با وجود تمامی این تلاشها، سالک هیچ پیشرفتی نمیکرد و درجا میزد.»
تمامی تلاشهای او در یافتن واکسن فلج اطفال در تمامی مراحل با بنبست مواجه میشد.
سرانجام او تصمیم گرفت که نیاز به استراحت دارد.
سالک آزمایشگاه را ترک کرد و به تپههای دنج و آرام مرکز ایتالیا جایی که او در قرن سیزدهم در صومعهی فرانسیسکن معروف به باسیلیکای سان فرانچسکو دوسیسی در آن سکنی گزیده بود، بازگشت.
کلیسا نمیتوانست شباهتی به آزمایشگاه داشته باشد.
معماری آن ترکیبی زیبا از دو سبک رومانسک و گوتیک بود.
آجرهای سفید شده، نمای وسیع بیرونی و دهها طاق نیمدایرهای متصل کننده سالنها به یکدیگر و میدان میان ساختمانها را پوشانده بود.
در داخل کلیسا، دیوارها با نقاشیهای دیواری خیرهکنندهای از قرن ۱۴ و ۱۵ میلادی تزئین شده بود و نور طبیعی زیبایی از پنجرههای بلند به داخل ساختمان میتابید.
در این فضا بود که یونس سالک (همانطور که سالها بعد اذعان کرد) به کشفی بزرگ دست یافت که در نهایت منجر به تولید واکسن فلج اطفال در آینده شد.
سالها پس از وقوع این واقعه او گفت: «معماری آنجا آن قدر الهامبخش بود که مرا به تفکر به شهودی فراتر از شهودی که پیشتر از آن فکر کرده بودم، سوق داد.»
تحت تاثیر آن مکان تاریخی و شگفتیهایش بود که من احساس کردم که به طور شهودی آزمایشی را طراحی کردهام که در نهایت منجر به تولید واکسن فلج اطفال میشود.
سپس برای اثبات فرضیات و آزمایشم به آزمایشگاه پیتزبورگ بازگشتم و متوجه شدم که تمامی افکار شهودی من درست بودهاند.»
تا به امروز، آن کشفی که سالک در آن کلیسای ایتالیایی به آن دست یافت؛ زندگی میلیونها انسان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
فلج اطفال از اغلب جوامع جهانی به طور کامل رخ بربسته و ریشهکن شده است؛ به طوری که در سال ۲۰۱۲ تنها تعداد محدود و بسیار کمی در حدود ۲۲۳ مورد ابتلاء در سراسر جهان رؤیت شده است.
سوال اینجاست که آیا این الهام گرفتن تنها تلنگری به یونس سالک آن هم زمانی که در کلیسا حضور داشت، بود؟
یا اینکه تصور او در خصوص ارتباط و تاثیرگذاری محیط بر افکارش، تصوری درست است؟
و شاید مهمتر از همه اینها، اینکه علم در خصوص ارتباط محیط زیستن ما با افکار و اعمال ما چه نظری دارد؟
و اینکه چگونه میتوانیم با استفاده از تمامی این اطلاعات، زندگی بهتر بسازیم؟
پیوند میان مغز انسانها با محیط
دانشمندان تاکنون به واسطه روشهای متعددی اثبات کردهاند که رفتارها و اعمال ما تا حد زیادی متاثر از محلهایی است که ما در آنجا سکونت داریم یا کار میکنیم.
طریقه واکنش و موضعگیری ما در اغلب اوقات وابسته به محیط و مکانی است که ما خود در آنجا مییابیم.
به عنوان مثال، مدتهاست که این مسئله شناخته شده است که مدارسی که از نور طبیعی بیشتری بهره میگیرند؛ محیط یادگیری مناسبتری را برای دانشآموزان فراهم میکنند و به همین سبب در اغلب مواقع نمرات آنان در امتحانات نیز سیر صعودی پیدا خواهد کرد.
علاوه بر این، نور طبیعی و هوای جاری به عنوان عوامل محرک در بالا بردن میزان بهرهوری در محل کار نیز شناخته شدهاند.
ضمناً ساختمانهایی که در طراحی آنها از عناصر طبیعی بهره گرفته شده است؛ در کاهش میزان استرس و افزایش آرامش ما تاثیرگذار هستند.
به درختان قرار گرفته در مراکز خرید یا باغ کوچک قرار گرفته در لابی ساختمان فکر کنید.
فضاهایی که سقف بلندتر و اتاقهایی بزرگتر دارند، تفکری باز و خلاقانه را رواج میدهند.
با این تفاسیر، ارتباط میان طراحی ساختمانها و رفتارها چه معنایی برای ما دارد؟
محیط اطرافت را تغییر بده تا تغییر در رفتارت رخ دهد!
محققان ثابت کردهاند که هر عادتی که شما دارید، خواه خوب خواه بد، اغلب با نوعی عامل محرک یا یک دلیل در تعامل است.
مطالعات اخیر (مانند این مطلب) نشان دادهاند که این عوامل و دلایل از محیط حضور شما سرچشمه میگیرند.
این امر، امری حیاتی تلقی میشود چرا که اغلب ما در روزهای متوالی در یک خانه مشترک زندگی میکنیم، به یک دفتر مشترک برای کار کردن میرویم و زیر یک سقف غذا میخوریم.
و این به این معناست که شما دائماً توسط عوامل محیطی و دلایل محرک، احاطه و تحت تاثیر قرار داده میشوید.
با این وجود، اگر رفتارهای شما بر اساس محیطی که در آن قرار دارید تحت تاثیر قرار میگیرد و شما هم در محیط به کار، بازی و زندگی کردن ادامه میدهید؛ این عجیب نیست که نمیتوانید به آسانی عادت جدیدی را در آن محیط کسب کنید.
تحقیقات از این گفته پشتیبانی و حمایت میکنند.
مطالعات نشان میدهند که با تغییر در محیط و مکان زیست، تغییر در رفتار و ایجاد عادات جدید بسیار آسانتر است.
اگر برای تفکری خلاقانه با چالش مواجه شدهاید تنها کافی است به یک فضای دلباز بروید یا با جابهجایی وسایل اتاق، نور طبیعی و هوای تازه و دارای گردش را به محیط اضافه کنید.
همانطور که دیدید این موارد به حل مشکل یونس سالک کمک کردند.
در شرایطی که نیاز به تمرکز و تکمیل یک کار دارید؛ تحقیقات نشان میدهند که بهتر است در اتاقی که سقفش ارتفاع کمی دارد و کوچک است کار خود را انجام دهید.
البته این توصیه برای افرادی است که مبتلا به کلاستروفوبیا یا همان ترس از فضاهای محدود و بسته نباشند.
و شاید مهم تر از همه تنها با حرکت کردن از یک محیط به یک محیط فیزیکی دیگر، حال خواه این حرکت میان دو اتاق باشد یا بین قارههای جهان دلایل و عوامل محرکی که با آنها رو به رو میشوید متفاوت خواهند بود پس به واسطه این تغییر در رفتار و اعمال شما نیز تغییر ایجاد میشود.
به معنای واقعی کلمه با تغییر یک محیط ذهن شما را به سمت ایدههای جدید و تازه سوق خواهند داد.
چگونه این تغییر در رفتار را اعمال کنیم؟
در آینده، امیدوارم که معماران و طراحان ساختمان از این ارتباط میان محیط و رفتارهای انسان بهره ببرند و بیمارستانهایی را طراحی کنند که در آن بیماران زودتر بهبود مییابند، مدارسی را طراحی کنند که کودکان در آن بهتر یاد میگیرند و خانههایی را بسازند که مردم در آنجا زندگی شادتری را داشته باشند.
با تمامی این توصیفها شما میتوانید ایجاد تغییرات را از همین الان شروع کنید.
لازم نیست که تحت تاثیر و قربانی قرار گرفتن در یک محیط باشید.
شما میتوانید معمار محیط خودتان باشید.
در اینجا نسخهای ساده و ۲ مرحلهای را به شما میگویم تا بتوانید محیطی را فراهم کنید که در آن عادات خوب را کسب و از عادات بد پرهیز نمایید.
برای دنبال کردن مداوم عادات خوب، تعداد مراحل اولیه و مورد نیاز برای شروع این کار را کاهش دهید.
برای ترک یک عادت بد مراحل انجام دادن و اولیه این عادت را افزایش دهید.
حال به چند مثال توجه کنید.
آیا میخواهید زمان تماشا کردن تلویزیون را کاهش دهید؟
سیم تلویزیون را از برق کشیده و آن را در داخل میز تلویزیون قرار دهید.
اگر به برنامهای واقعاًعلاقه دارید و میخواهید آن را تماشا کنید لازم است تا سیم را از داخل میز بیرون کشیده و به پریز برق وصل کنید.
میخواهید آب بیشتری در طی روز بنوشید؟
چند بطری آب را پر کنید و در نقاط مختلف خانه قرار دهید.
به این صورت در صورت تشنگی همیشه یک نوشیدنی سالم در دسترس و در نزدیکی خود خواهید داشت.
میخواهید کسب و کاری را شروع کنید؟
به یک فضا و محیط کاری مشارکتی بپیوندید تا در آن محیط توسط دهها افرادی که صاحب مشاغل هستند احاطه شوید.
اینها تنها چند نمونه و مثال است اما نکته حائز اهمیت اینجاست که با تغییر محیط به یک محیط مناسبتر، تغییر در رفتار نیز بسیار آسانتر میشود.
پروفسور BJ Fogg که در دانشگاه استنفورد مشغول به تدریس است؛ از این رویکرد با نام «طراحی جهت تنبلی» یاد میکند.
به عبارت دیگر محیط را تغییر دهید به صورتی که به تصمیمی که در تنبلیتان اتخاذ میکنید و تصمیم درستی است عمل کنید.
با طراحی محیط خود به محیطی برای تشویق به انجام دادن عادت خوب و پرهیز از عادات بد، این احتمال افزایش مییابد که به انجام دادن به عادات در طولانی مدت پایبند شوید.
اقداماتی که در امروز به آن عمل میکنید اکثراً پاسخ و واکنشی به عوامل محیطی است که در آن احاطه شدهاید.
اگر میخواهید رفتار خود را تغییر دهید باید در این عوامل محیطی تغییر ایجاد کنید.
منبع: jamesclear.com