خودتو با دیگران مقایسه نکن!
سوال امروز رو لیا پرسیده، نوشته اخیرا مشکل دارم و نمیتونم مثبت باقی بمونم. من تقریبا ۲۵ سالمه و مدرک کارشناسیم رو ۲ سال پیش گرفتم
میخواستم معلم بشم اما احساس کردم هنوز آماده نیستم.
.
به همین خاطر در ۲ سال گذشته شغل های مختلف مرتبط با کودکان رو انتخاب کردم و حالا احساس میکنم تجربه و اعتماد به نفسی که زمان فارغ التحصیلی نداشتم رو دارم با این حال،
.
حالا دارم سعی میکنم به دانشگاه برگردم و البته با قبول شدن توی بعضی آزمون ها مشکل دارم
.
.
.
همکلاسی هام رو میبینم که سفر میرن، ازدواج میکنن و مهمتر از همه سر کار میرن تمام کارهایی که من میخوام انجام بدم!
.
.باعث میشه با خودم فکر کنم آیا تصمیم درستی گرفتم؟ و آیا از جایی که باید تا الان توی زندگی بهش میرسیدم عقب موندم؟ نمیتونم حس پوچی، یاس و ناامیدی نکنم واقعا لازمه بدونم چطور به خودم کمک کنم و توی زندگیم پیشرفت کنم، بدون اینکه نسبت به راه هایی که دیگران انتخاب میکنن احساس حسادت کنم!
.
سوال خیلی خوبی بود لیا
.
میدونی، تقریبا تمام کسایی که میشناسم با این مشکل دست و پنجه نرم میکنن منظورم اینه، برای من احساس اینکه باید الان جلوتر از این میبودم کاملا توی اوایل دهه سوم زندگیم غالب بود! دائما از این مسئله میترسیدم و واقعا دردناک بود و توی محل کارم این مسئله رو از خیلیا شنیدم که توی دهه چهارم، پنجم ششم، هفتم، هشتم و… زندگیشون بودن!
.
.
.
معتقدم این یه بیماریه که ما انسان ها دچارش میشیم. اگه الان نتونی مهارش کنی، همینطور احساس پوچی، یاس و ناامیدی باهات میمونه مهم نیست چه کاری انجام میدی و به چه موفقیت هایی میرسی
.
.
حالا، خبر خوب اینه که فقط دوتا کار هست که لازمه انجام بدی تا از این بیماری خلاص بشی و مهمه که بدونی این کاری نیست که با یکبار انجام دادنش نتیجه بگیری !
.
این ها تصمیم های آگاهانه ایه که باید هر روز بگیری درغیر این صورت دوباره برمیگردی سر جای اول و گرفتار همین افسردگی میشی که الان داری
و ما نباید تو همچین شرایطی باشیم پس بیا شروع کنیم
.
.
.
شماره ۱ : میخوام عاشق راه های فرعی باشی…این به چه معنیه؟
.
.
باید از خودت بپرسی، تا حالا رفتی پیاده روی؟ احتمالا رفتی! گاهی اوقات به موقع و توی مدت زمانی که فکر میکردی به مقصدت نمیرسی. چون
یه جایی از مسیر اصلی خارج شدی شاید توی آخرین لحظه تصمیم گرفتی، میدونی چیه؟ میخوایم از مسیری بریم که خوش منظره تره یا تصمیم گرفتی توقف کنی و ناهار بخوری و یه شهر کوچیک و فوق العاده رو دیدی که اگه توی مسیرت میموندی هیچوقت نمیتونستی ببینی منظورم اینه که راه های فرعی همیشه بد نیستن و زودتر رسیدن هم همیشه بهتر نیست!
.
.
باید به زمان بندی زندگیت اعتماد داشته باشی… باید اعتماد داشته باشی که بهترین گزینه هایی که در لحظه داشتی رو انتخاب کردی چون حدس بزن، “تو” انتخابشون کردی و به این ایمان داشته باش که هر تجربه ای چیزی بهت یاد داده که الان لازمش داری.
.
.
.
شماره ۲: و این از همه مهمتره مقایسه کردن رو ترک کن!
.
.
قبلا در این مورد صحبت کردم …کار آسونی نیست در واقع مقایسه کردن همون جاییه که تمام این مزخرفات از اونجا سرچشمه میگیره، مزخرفاتی که میگه من الان باید جلوتر از این میبودم و من بهت تضمین میدم اگه دست از مقایسه برداری به مقدار خیلی زیادی دیگه این همه احساس ترس، اضطراب و ناامیدی نمیکنی!
.
.
میگن مقایسه دزد شادیه… من میگم مقایسه سارق خوشبختیه!
.
.
.
و از پا نمیشینه تا اینکه تمام عزت نفست رو بگیره، فرار کنه و توی تاریکی ناپدید شه و تو رو در حال گریه کردن یه گوشه تنها بذاره!
.
ممکنه از خودت بپرسی، خب، چطور میشه دست از مقایسه کردن برداشت؟ خیلی سادس باید از چشم بند استفاده کنی چون دائما نگاه کردن به چپ و راست چیزیه که باعث میشه سرعتت کم بشه و تو باید روی کار خودت متمرکز باشی! پس اگه واقعا میخوای از مقایسه کردن خلاص شی، اینو امتحان کن.
.
.
شبکه های اجتماعی رو کنار بذار و کسایی که خودت رو با اون ها مقایسه میکنی رو دنبال نکن! مجلات و برنامه های تلویزیونی که شرایط بی نقص و ایده آلی که واقع گرایانه نیستن رو نشون میدن انتخاب نکن…. عامدانه موضوعاتی رو جستجو نکن که میدونی باعث میشن احساس ناراحتی بکنی…
.
.
.
.
میدونم که این کار نیاز داره برای خودت مقرراتی تعریف کنی و دائما مراقب باشی اما باید بهت بگم، اگه خودت رو متعهد بهش بکنی، قول میدم احساس بهتری خواهی داشت که هیچوقت قبلا تجربه نکردی… و زمان و انرژی بیشتری خواهی داشت تا رویاهات رو به واقعیت تبدیل کنی.
.
.
.
جایی که هستی همون جاییه که باید باشی به زمان بندی زندگیت اعتماد کنین
.
اگه به ذکر گفتن علاقه داری اینو امتحان کنی من دقیقا جایی هستم که باید باشم!
.
من به زمانبندی زندگیم اعتماد دارم!